[ad_1]
خبرگزاري آريا-حضرت امام حسين (ع) دنيا را زندان مومن ميداند و مرگ
را پلي ميبيند كه مومن را به بهشت جاودان ميرساند؛صبح عاشورا كه فرا
ميرسد، امام حسين (ع) خطاب به ياران خويش مي فرمايند:«شكيبايي كنيد اي
فرزندان بزرگواران، مرگ تنها پلي است كه شما را از ناراحتيها و رنجها به
باغهاي وسيع بهشت و نعمتهاي جاودان آن منتقل ميكند. كداميك از شما از
انتقال از زندان به قصر ناراحتيد؟ و اما مرگ نسبت به دشمنان شما همانند اين
است كه شخصي را از قصري به زندان عذاب منتقل كنند. پدرم از رسول خدا صلي
الله عليه و آله نقل فرمود : كه دنيا زندان مؤمن وبهشت كافر است و مرگ پل
مؤمنان به باغهاي بهشت و پل دشمنان به جهنم است.»
امام حسين (ع) در
آخرين لحظات از عزت نفس سخن ميگويند و مرگ را به ذلت و خواري ترجيح
ميدهند؛ حضرت آخرين سخنان خويش را در روز عاشور اين چنين بيان مي کنند:«
آگاه باشيد ! فرومايه پسر زنازاده ، مرا بين دو راهي مرگ و ذلت قرار
دادهاست، بسيار دور است ذلت از ما ، خداوند و رسولش ما را از پذيرفتن ذلت
باز داشتهاست، همچنين مؤمنان و پروريدگان دامنهاي پاك و ارجمند،
انديشههاي بزرگ و شكوهمند و شخصيتهاي غيور و عزتمند نخواستهاند كه ما
اطاعت فرومايگان پست را از كشتهشدن در قتلگاه بزرگمردان بلند همت ترجيح
دهيم ، و ذلت را بپذيريم. مرگ بهتر از ننگ ذلت در برابر يزيد است، و ننگ
(ظاهري شكست در جنگ ) بهتر از ورود در آتش دوزخ ميباشد. نه. به خدا سوگند
دست ذلت به سوي شما دراز نميكنم، و همچون بردگان نميگريزم .»
حضرت در
مواجهه با سپاه دشمن از جوانمردي و آزادگي سخن ميگويند؛ درس آزادگي و
آزاد بودن ميدهند و از آنان ميخواهند كه آزاد باشند:«اى پيروان خاندان
ابوسفيان! اگر دين نداريد و از روز قيامت نمي ترسيد لااقل در زندگى دنياتان
آزادمرد باشيد، و اگر خود را عرب ميپنداريد به نياكان خود بينديشيد.»
امام
حسين (ع) هنگامي که نافرماني سپاه دشمن را مي بينند، به حلال و حرام اشاره
ميكنند و غذاي حرام را باعث هلاكت و گمراهي ميدانند و مي فرمايند: «واي
بر شما،چرا ساكت نميشويد، تا گفتارم را بشنويد؟همانا من شما را به راه
هدايت و رستگاري فرا ميخوانم، هر كس از من پيروي كند سعادتمند است و هر كس
نافرمانيام كند از هلاك شدگان است شما همگي نافرمانيم ميكنيد و به سخنم
گوش نميدهيد،آري در اثر هداياي حرامي كه به شما رسيده و در اثر غذاهاي
حرامي كه شكمهايتان از آنها انباشتهشده،خداوند اين چنين بر دلهاي شما مهر
زدهاست.»
امام حسين (ع) در رفتار و كردارشان احترام به سالخوردگان را
يادآور ميشوند؛ انس بن حارث كاهلي پيرمرد سالخورده اي که از اصحاب پيامبر
(ص) هست و در جنگ بدر و حنين شركت داشته، از امام اجازه رفتن به ميدان مي
گيرد، امام اجازه مي دهد، او با شور و شوق، عمامه اش را از سرش مي گيرد و
به كمرش مي بندد، ابروانش را كه بر اثر پيري روي چشمش افتاده است نيز با
دستمالي بالا مي آورد و مي بندد تا مانع ديدنش نگردد.
وقتي امام اين حال
را از او مي بينند، منقلب مي شوند و بي اختيارقطرات اشك از گونههايش
سرازير مي شود، خطاب به او ميفرمايند:« شَكَّرَاللّه سَعْيَك َ يا شيخ،
خداوند عمل تو را به بهترين وجه قبول و تقدير كند اي پير.»
انس به ميدان رزم مي رود و با دشمنان مي جنگد و پس از كشتن هجده نفر از دشمن، شربت شيرين شهادت را مي نوشد.
ظهر
عاشورا فرا مي رسد، حضرت براي نماز ظهر آماده مي شوند، اين حركت حضرت هدف
قيام حسيني را نشان ميدهند، يكي دونفر از صحابه ابا عبدالله (ع) خودشان
را براي ايشان سپر قرار مي دهند، تيرهاي دشمن به آنان اصابت مي کند و آنان
روي خاك مي افتند. يكي از آنها سعيد بن عبدالله حنفي به حالي مي افتد كه
وقتي نماز ابا عبدالله تمام مي شود، نزديك جان دادنش هست. آقا خودشان را به
بالين وي مي رسانند. سعيد بن عبدالله جمله عجيبي مي گويد،عرض مي کند :
((يا اَبا عَبدِالله !اَوَفَيْت؟؛ آيا من حق وفا را بجا آوردم ؟»
آري
حسين (ع) در بحبوبه جنگ و در ميان تيرهاي دشمن نماز را برپا ميكنند تا
نشان دهند كه قيامشان الهي بوده و براي اصلاح امت رسول الله (ص) و اجراي
امر به معروف و نهي از منكر صورت گرفته است.
امام حسين (ع) در آن شرايط
درس صبر و استقامت ميدهند: «صَبْراً بَنِي الْكِرامِ : اي فرزندان شرف و
كرامت ! صبور و بردبار باشيد.» و در برابر سخت ترين و غمبارترين حوادثي كه
براي ياران و عزيزانشان پيش ميآيد، مقاومت ميكنند و هر لحظه چهرهاشان
شادتر ميگردد. به گونهاي كه ياران حضرت به همديگر ميگويند:« به چهره
امام حسين عليه السلام بنگريد كه نشان ميدهد ، هيچگونه باكي از مرگ
ندارد.»
صبر و استقامت حضرت به قدري است كه حميد بن مسلم، وقايع نگار
عمر سعد ميگويد : فَوَ اللهِِ ما رَأَيْتُ مَكْثوراً قَطُّ قَدْقُتِلَ
وُلْدُهُ وَ اَهْلُ بَيْتِهِ وَ اَصْحابِهِ ، اَرْبَطُ ، جأشاً ، وَلا
اَمضي جَناناً مِنْهُ : سوگند به خدا هرگز مرد مغلوب و گرفتاري مانند حسين
عليه السلام را نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شدهباشند و در
عين حال دلاورتر و استوارتر و قويتر از آن حضرت باشد. و در لحظات شهادت نيز
در مناجاتش با خدا از صبر و استقامت ميگفت و عرض ميكرد :« صَبْراً عَلي
قَضائِكَ يا رَبَّ : پروردگارا ! بر قضاي تو صبر و استقامت ميكنم.»
درس
ديگري كه حضرت در دقايق پاياني عمر خويش در تاريخ ثبت ميكند، فرهنگ
شهادت و رسيدن به معشوق واقعي يعني خداوند است كه چهره حضرت را بشاشتر
ميكند، به گونهاي كه حميدبن مسلم ميگويد: من از حسين بن علي عليه
السلام تعجب ميكنم كه هر چه شهادتش نزديكتر و كار بر او سخت ميشد ،
چهرهاش برافروختهتر ميگرديد ، مثل آدمي كه به وصل نزديك ميشود . حتي
ميگويد : در آن لحظات آخر، هنگامي كه آن لعين ازل و ابد سر مقدسش را از
بدن جدا كردهبود ، رفتم سراغ حسين بن علي عليه السلام چشمم كه به حسين
افتاد ، بشاشت و روشني چهرهاش ، آنچنان مرا گرفت كه مردنش را فراموش كردم
. « لَقَدْ شَغَلَني نُورُ وَجْهِهِ وجَمَالُ هَيْبَته عِنَ الْفِكْرِةِ
في قَتْلِهِ »
درس ديگري كه حضرت هنگام شهادت بر آيندگان ميآموزد،
تسليم محض فرمان خداوند بودن، است؛ هنگامي كه حضرت آخرين حد مقاومت را هم
ميكند و به كلي توانايي از بدنش سلب ميشود، يكي از تيراندازان ستمكار
دشمن، تير زهرآلودي را به كمان ميكند و به سوي آن حضرت مياندازد كه در
سينه اباعبدالله (ع) مينشيند و آقا بياختيار روي زمين ميافتند، رويشان
را به سوي قبله ميكنند و ميفرمايند:«رضأ بِقَضائِكَ ، تَسْليمأ
لامْرِِكَ وَ لا مَعْبودَ سِواكَ ياغياثَ الْمُسْتَغيثينَ »
آيا ميدانيد:
- حماسه کربلا، بزرگترين و دلخراش
ترين واقعه تاريخ است که پس از 1400 سال هنوز هم زنده مانده و پس از چهارده
قرن به ياد آن واقعه اشکها ريخته مي شود و ناله و فرياد به پا است.
- يكي
از القاب امـام حسين در بسياري از زيـارتنامـه هـا و احاديث، مظلوم است و
اين امر بـه خاطر شهادت مظلومانه امام حسين (ع) و مظلوميت اهل بيت است
- دليل
مظلوميت امام حسين (ع) از يك جهت به خاطر تخلف از قواعد و قوانين جنگي است
كه طرفين بايد به آن پابند باشند؛ مظلومت امام حسين (ع) و اهل بيت آن
حضرت از اين جهت به دلايل زير است: اهل كوفه عهد و پيمان خود را با حسين
(ع) شكستند، امام را كه مهمان اشان بود، به شهادت رسانند، آب را بر كودكان
بستند، بچه ها و اطفال نابالغ را در مقابل ديدگان مادرانشان كشتند ( طفل
شير خوار امام، علي اصغر، عبدالله بن حسن بن علي، قاسم بن حسن بن علي، محمد
بن ابي سعيد و عمر بن جناده انصاري)، خيمههاي زنان و بچههاي بيپناه را
آتش زدند، بر اطفال هجوم بردند و زنان را كشتند (اُمّ وهب نمريه قاسطيه
همسر عبدالله بن عمير كلبي) ، بدن شهداء را برهنه كردند و با اسب بر بدن
آنان تاختند، سرهاي سه تن از ياران امام حسين (ع) را به سوي آن حضرت پرتاب
كردند (عبدالله بن عمير كلبي عمر بن جناده، عابس بن ابي شبيب شاكري)، زنان و
بچهها را به اسارت گرفتند و بر آنان سختگيري كردند، بيمار (امام سجاد
(ع)) را در غل و زنجير كردند و شكنجه و سختگيري كردند، سرهاي شهدا را
بريدند و به گردن اسبها و نيزهها آويختند( عباس بن علي، علي بن الحسين و
عبدالرحمان بن عمير)، نان و غذاي كافي به اسيران (مخصوصاَ بچهها)
ندادند،اسيران را با عبور آنها از كنار بدنهاي پاره پاره و بدون سر ،
شكنجه كردند و…
- دليل ديگر مظلوميت امام حسين (ع) علاوه بر تخلف از
قوانين جنگي، نقض آشكار دستورات دين اسلام بوده است، چرا كه جنگ با امام
حسين (ع) در ماه حرام بوده است، فرزند و سبط پيامبر (ص) و برترين امت كشته
شده است، زنان مسلمان و اطفال اسير گرفته شده و يا كشته شدهاند، به اجساد
بي حرمتي شده است و سر امام و شهدا بريده و مثله شده است، به امام در وقت
اقامه نماز حمله شده است. امام حسين (ع) را به مرگ صبر به شهادت
رساندهاند( قتل صبر: انسان يا جانداري را در حالي كه زنده است آن قدر به
او ضربه و زخم وارد كنند تا بتدريج بميرد كه در اسلام از اين عمل نهي شده
است؛امام حسين (ع) با 33 زخم نيزه و 34 ضربه شمشير و... به شهادت رساندند.)
[ad_2]
لینک منبع