دنبال کننده ها

۱۳۹۶ شهریور ۹, پنجشنبه

ارزش پول ملی و توسعه گردشگری ایران

[ad_1]

غلامرضا فدایی در خبرآنلاین نوشت: گردشگری بسیار اهمیت دارد و برای ما که نظام مالی و اقتصادی مان وابسته به نفت است اهمیت بیشتری دارد. اما باید دانست که در همه جا باید مسائل اقتصادی و نیز فرهنگی مورد توجه باشد. البته اگر هدف اصلی از گردشگری، فرهنگی است چه بسا شما باید مایه بگذارید و هزینه کنید تا بتوانید فرهنگ خود را گسترش دهید.

بسیاری از کشورهای مقتدر که دغدغه اقتصادی ندارند و یا کم دارند برای این مورد هزینه می¬کنند اما به جایش از آن در فرصت مناسب بهره بردای می کنند. در واقع برنامه های فرهنگی برنامه های دراز مدت است و شما بر اساس آن آینده خود و کشورتان را می سازید به شرطی که امروز از نظر اقتصادی دشواری نداشته باشید.

البته در کشور ما اگر اختلاس ها و رانت خواریها نباشد و نظارت دقیق و فراگیر وجود داشته باشد و در برابر قانون همه مساوی باشند و هیچکس جرأت تعرض به اموال عمومی و لو با توجیه و زمینه سازی را نداشته باشد کشور ثروتمندی است که می تواند بدون شک کار فرهنگی کند ولی متأسفانه چنین نیست.

اما اگر وجه اقتصادی آن اولویت داشته باشد باید برنامه ریزان به این امر توجه داشته باشند که توسعه گردشگری تا چه اندازه در ترمیم شکاف های اقتصادی ما موثر است. باید از کشور همسایه، ترکیه که گاهی اوقات سایه ما را هم به تیر می زند یاد بگیریم که چگونه بودجه کشورش را بر اساس گردشگری و یا صادرات می بندد.

من در بعضی سفر های تفریحی می دیدم و یا شنیدم که از کشور های همسایه و به ویژه عراق فراوان در صفحات شمال کشور حضور دارند. که خوب به لحاظ گردشگری قدمشان روی چشم؛ اما اگر قرار باشد که ارزش پول ملی ما آنقدر ضعیف باشد که حتی از کشور های همسایة در حال جنگ، که از کمک های ما هم بی بهره نبوده اند، هم ضعیف تر باشد آنوقت گردشگری برای آنها در ایران بسیار کم هزینه خواهد بود و انگار آنها در ایران میهمان اند. البته ایران کشور میهمان نوازی است ولی باید دید به چه قیمتی!

اگر با ثمن بخس، آنها بیایند و از امکانات استفاده کنند و احتمالا به زیر ساخت های کشور هم آسیب برسانند و چیزی هم نصیب کشور نشود آنوقت آمار دادن مبنی بر افزایش تعداد گردشگران سودی نخواهد داشت. بررسی اقتصادی (سود و زیان) این قضیه با توجه به استهلاک منابع، و درآمدی که از جانب آنها کسب می شود باید هزینه فایده شود و مورد بررسی جدی قرار گیرد.

آیا تفاوتی بین گردشگران ایرانی و خارجی وجود دارد؟ البته در بعضی کشور ها برای خارجیان هزینه ها به دلار و یا ارزهای دیگر حساب می شود ولی آیا در ایران همه، چه ایرانی و خارجی یکسان اند؟ و اگر هست آیا این درست است؟

آدم بسیار متأسف می شود که حتی عراقیان که برادران ما هستند و قدومشان به کشور ما مغتنم، اما ببینیم که آنها پول ملی شان از ما ارزش بیشتری دارد و برای آنها آمدن به ایران و استفاده از همه مناطق خوش آب و هوا در شمال و جنوب هم فال است هم تماشا. آنها با پولشان، گوئی برایشان این سفر هزینه چندانی نداشته است.

این مسئله برای کشورهای دیگر به طریق اولی صادق است. آنها که دلار و یا یورو دارند قطعا اگر در اینجا ماهها بمانند بهشان خیلی خوش خواهد گذشت؛ اگر بخواهند مثل ما نیازمندیهایشان را از بازار آزاد تهیه کنند، که احتمالا می کنند و قطعا توسط سفارتخانه هایشان اطلاعات لازم را می گیرند.

بانک مرکزی باید تقویت پول ملی که نشانی از اقتدار کشور است را مورد توجه قرار دهد. این منطقی نیست که بانک ها و از جمله بانک مرکزی با سیاستهای پولی خود همواره شاهد نزول ارزش پول ملی باشند و از طرف دیگر با کمترین هزینه میزبان کشور های خارجی باشیم.

این وظیفه بانک مرکزی بوده و هست و باید پاسخ دهد که چرا ارزش پول ملی ما روز به روز ضعیف تر می شود که وقتی با چنین صحنه هایی رو به رو می شویم سرافکنده می شویم. مسئول این نابسامانی ها کیست؟ در بسیاری از کشور ها وقتی مسافر خارجی می آید مجبور است یا مقداری ارز تبدیل کند و یا در بسیاری از مراکز ارائه خدمات به آنها با نرخ بین المللی محاسبه می شود و دولت هم سهم خود را بر می دارد؛ البته به شرطی که به خزانه برگردد!!

مشکل ساختاری بانک مرکزی هم خود مسئله است. بانک مرکزی در بسیار از کشور ها از نظر ساختاری آنچنان قوی است که کسی نمی تواند در آن نفوذ کند و آن هم حافظ قَدَر قدرت پول ملی کشورشان است. اما اینجا متأسفانه اینجور نیست و بانک مرکزی تابع خواست مقامات می شود و نتیجه اینکه آنچنان منفعل عمل می کند که همواره اقداماتش نوشداور پس از مرگ سهراب است. نمونه آن فساد بعضی از موسسه های اعتباری بود که همه دیدند.

اما به نقش ساختاری و توانمندی سازمان گردشگری هم باید توجه کرد که بسیار اهمیت دارد و اینکه جلب مشتریان و توجه به مسائل بومی هنر می خواهد و باید از توانمندیهای فراوان اصحاب آن برخوردار باشند. اینکه مسئولی برود و مسئولی بیاید بدون توجه به اینکه آیا او گردشگری را می شناسد، به فرهنگ خودی باور دارد و به آن عشق می ورزد، خود به زبان های بین المللی آشنا است آیا او و یارانش می توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و یا بر عکس حتی مهارت جذب مخاطب ایرانی را هم ندارند از مسائل بسیار مهم است. مسئولان و کارگزاران این حوزه باید در حوزه ارتباطات ورود داشته باشند ضمن اینکه خصوصیات دیگر از جمله اخلاق، خوش سیمایی و عشق به وطن هم باید داشته باشند.

من در بعضی کشور هائی که تاریخ و تمدنی هم ندارند دیده ام که کارگزاران گردشگری آنها آنچنان با اطمینان و با ایمان به کشور خود، کشور و تاریخشان را معرفی می کنند که مخاطب را جذب و عاشق آن کشور می کند. باید پرسید در اینجا کارگزارانی که با جهانگردان و یا ایرانگردها در تماس اند چقدر این ویژگی های مثبت را دارند که هر بیننده ای را عاشق فرهنگ و تمدن ایرانی کنند؟

متأسفانه و یا خوشبختانه هم بانک مرکزی و هم معاونت گردشگری دو حوزه ای هستند که در اختیار رئیس جمهور اند و کسی نمی تواند نسبت به عملکرد آنها سوال کند.

[ad_2]

منبع لینک by [author_name]