[ad_1]
استارتاپهای ایرانی به سرعت در حال رشد و تأثیرگذاری هرچه بیشتر روی اقصاد کشور هستند. اما در این راه، موانع بزرگی این کسب و کارها را تهدید میکند که در این مقاله به آنها پرداختهشده و مهمترین دلایل شکست استارتاپهای ایرانی را بیان کردهایم.
از لحاظ ایجاد شغل، ارزشآفرینی برای مردم و همکاری در رشد کلی اقتصادی، استارتاپها نقش مهمی دارند. داستان موفقیت استارتاپهایی را که به ثبات و موفقیت رسیدهاند شنیدهایم، اما باید به یاد داشت که داستانهای موفقیت جذاب و فریبنده هستند؛ درعوض شکستها بسیار بیشتر، شایعتر و نزدیکتر هستند؛ همچنین امروزه کاملاً اثبات شده است که از هر ۱۰ استارتاپ، ۹ مورد آنها شکست میخورند.
مثلاً یکی از استارتاپهای شکست خورده ایرانی، آلینجا نام داشته که تبلیغات زیادی نیز انجام داد اما سرانجام نتوانست سهم بازاری به دست آورد( مطالعه کنید:شکست استارتاپ ایرانی آلینجا : شروعی طولانی و سقوطی آرام ).
با این وجود بررسی و مطالعۀ موردی استارتاپهای شکست خورده عمدتاً نادیده گرفته شده است. در این مقاله، هفت مورد از موانع مهم در مسیر موفقیت این کسب و کارهای نوپا و دلایل شکست استارتاپهای ایرانی را بررسی میکنیم.
سرویس یا محصول ضعیف
در نمایشگاه الکامپ که اخیراً برگزار شد، طی یک نظرسنجی از میان استارتاپها، نتایج زیر به دست آمد:
- ۵ درصد از استارتاپهای ایرانی در مرحلۀ توسعۀ نسخه دمو یا MVP خود هستند
- ۷۵ درصد در مرحلۀ ورود به بازار قرار دارند
- ۲۰ درصد هم در مرحلۀ رشد هستند
ورود به بازار مستلزم داشتن محصول یا سرویسی است که نیاز و تقاضای آن وجود دارد، اما مشکل استارتاپهای ایرانی این است که به این موضوع و کسب بازخورد از مشتریان و کاربران خود توجهی نمیکنند و با اطلاعات ناقص و پیشفرضهای خود به کارشان ادامه میدهند.
صاحبان استارتاپ باید در ساخت دمو چابک باشند و سپس آنرا به کاربران نشان داده و بازخوردها را جمعآوری و آنالیز کنند تا بتوانند محصولی متناسب تقاضای بازار و مشتریان بسازند.
نبود منابع مالی کافی
این مشکل نه تنها در ایران، بلکه در کل دنیا بهعنوان یکی از سه چالش بزرگ برای استارتاپها شناخته میشود. بزرگترین اشتباهاتی که در این مورد رخ میدهد تخصیص نامناسب منابع، دست کم گرفتن هزینهها و دست بالا گرفتن درآمد در ابتدای کار است.
عدم شناخت از نیاز مشتری
یکی مشکلات اساسی در اکوسیستم استارتاپی ایران، عدم توانایی فاندرها در سازگار کردن محصولشان با بازار است. تحقیقات بازار نامناسب، ارائه محصول نامتناسب با بازار را منجر خواهد شد که آن نیز شکست استارتاپهای ایرانی را به دنبال خواهد داشت. ناگفته نماند که این مشکل حتی در کشورهای توسعه یافته هم وجود دارد.
بیزینس مدل نامناسب و ناقص
برای راه اندازی استارتاپ، بیزینس مدلی لازم است که روی آن خوب فکر شده و همچنین پایدار و سودده باشد. اینکه یک بیزینس مدل خوب چه ویژگیهایی دارد، بحث کاملاً تخصصی و مفصلی است؛ اما دانستن این نکته ضروری است که بیزینس مدل خوب باید با اقتصاد، اجتماع و فرهنگ یک کشور سازگار باشد. استارتاپها باید به مقیاسپذیری مدل کسب و کار و سازگاری آن با استراتژیهای رشد مناسب، توجه ویژهای داشته باشند.
رقبا
اکثر بنیانگذاران استارتاپهای ایرانی رقبا را جدی نمیگیرند و بیشتر بر بازار تمرکز دارند؛ این درحالیست که رقبای جدی و بزرگی در بازار وجود داشته که میتوانند عرصه را برای کسب و کارهای کوچک تنگ کنند؛ مخصوصاً با نبود قوانین مناسب مالکیت فکری.
نبود مهارتهای مدیریتی
تنها ۱۱ درصد کارآفرینان مدرک مدیریت دارند و ۷۰ درصد آنها، تنها از مهارتهای تجربی و فنی خود بهره میبرند. بنابراین، استفادۀ استارتاپها از مشاورهان کسب و کار، دیجیتال مارکتینگ و منتورها لازم به نظر میرسد.
نبود منابع انسانی کافی و مناسب
بیشتر استارتاپهای ایرانی با چالش نبود منابع انسانی و تیم باتجربه و با استعداد مواجه هستند. گزارشات نشان میدهد تیمهای استارتاپی ایران و اعضای آنها، با فقدان شدید مهارتهای کسب و کار، کارآفرینی، مدیریتی، مارکتینگ، فروش، برندینگ و… روبه رو هستند.
منبع:تک راسا
ترجمه:هادی فاخریان
[ad_2]
لینک منبع