[ad_1]
تاثیر موسیقی بر انسانها و جوامع تا آنجاست که «افلاطون» با نگاهی اغراقآمیز اظهار میدارد:
«اگر در قوانین موسیقی جامعهای تزلزلی راه یابد، قانون اساسی آن جامعه متزلزل میشود. آشفتگی و بیقانونی به آسانی در موسیقی رخنه میکند، بی آنکه کسی باخبر شده و نابسامانی در موسیقی بهصورت بازی و تفریح نمایان میشود. بنابراین هیچکس گمان نمیکند که اثر بدی از آن ناشی شود و اثری جز این ندارد که نخست در موسیقی جایگزین شده و سپس پنهان و بیصدا در اخلاق و رسوم رخنه میکند و بعد از آن سریعتر و آشکارتر پیش میرود تا در روابط افراد با یکدیگر نمایان شده و درنهایت تمام جامعه را مسموم میکند. از آن پس با کمال بیپروایی به قوانین روی آورده و زندگی فردی و اجتماعی را بهکلی تباه میکند...»
(از کتاب جمهوری افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی، نشر ابن سینا)«ابن خلدون» نیز متاثر از این دیدگاه در مقدمه کتاب خود، موسیقی را از آخرین صنایعی که یک جامعه بههنگام شکوفایی به آن روی آورده و همچنین نخسین هنری که آن جامعه بهوقت تزلزل از آن رخت میبندد میداند.
از آن هنگام (سال 1973 میلادی) که «دوروتی رتالاک» در کتاب «آوای موسیقی و گیاهان» از تاثیرات شگفتانگیز صدای موسیقی بر گیاهانی که در شرایط یکسان در معرض اصوات موسیقایی قرار گرفته بودند پرده برداشت، مدتزمان زیادی نمیگذرد تا اینکه امروزه در فضاهای گلخانهای از باروری تا پرورش گیاهان مختلف از این تاثیر شگفتانگیز استفاده و بهرهبرداری میکنند. منبع: DoveSong و DenGarden
نمونههای مختلفی از تاثیرات موسیقی بر رفتار حیوانات در فرهنگهای بومی و تاریخی اقوام و ملل مختلف از زمانهای گذشته تا به امروز باقی مانده است. یکی از آن نمونهها مراسم «شترخوانی » نزد مردمان ناحیه تبت و مغولستان است. در این مراسم شتری را با خواندن ترانه و نواختن ساز تشویق میکنند تا بچه شتر یتیمی که مادرش بههنگام زایمان مرده را به فرزندی بپذیرد؛ بهطور معمول شتراز پذیرش آن سر باز می زند. همچنین هرگاه بچه شتر به دنیا آمده همرنگ مادر نباشد، مادر از پذیرفتن او امتناع میکند؛ مانند داستان زاده شدن «زال» در شاهنامه فردوسی که بهدلیل موهای سپید (و احتمالا بیش از اندازه طلاییاش) از او وحشت کرده و زال را در کوهستان رها کردند تا فرد شایستهتری او را -که نشانهای از خورشید بودنش را بر سر داشت!- تربیت کند.
در مراسم شترخوانی، خواننده زنان هستند و امروزه که برخی آفات صنعتی شدن تا مغولستان هم پیش رفته است، این خوانندگان حرفهای کمتر یافت میشوند. خواننده با نوازش شتر ماده نغمهای که از گذشتههای دور سینه به سینه به او رسیده است را اجرا کرده و گاه نوازندهای نیز او را همراهی میکند. تاثیرات این نغمه ماده شتر را به حالتی عاطفی فرو میبرد، دل او را نرم و مهربان میکند، چشمانش اشکبار میشود و سرانجام بچه شتر را میپذیرد.
ویدئوی زیر بخشهایی از فیلم مستندی با عنوان «Weeping Camel The Story of the» است که در سال 2004 به نمایش درآمد.
در فرهنگ اقوام ایرانی از چنین نمونههایی که به تاثیر موسیقی بر رفتار حیوانات اشاره دارد، میتوان شیردوشی زنان در مناطق مختلف ایران را ذکر کرد. خوانندگان این نغمهها معتقدند، هنگامی که این آوازها را برای دامهایشان میخوانند، دامها با سخاوت و انعطاف بیشتری شیرشان را در اختیار آنها قرار میدهند.
در این قسمت به دو نمونه از این نغمهها اشاره شده است که در نمونه دوم متاثر از آفات به اصطلاح شهرنشینی و مدرنیته، خواننده نغمه از فضای روستا و تقابل مستقیم با دامهایش محروم مانده است، اما هنوز هم براساس عادات دیرینه، نامهایی که برای ماده گاوهایش قرار داده را بهکار میبرد و آنها را مانند فرزندانش با مهربانی مادرانه صدا میزند و حیوانات نیز به این ندای مهربانانه پاسخ میدهند.
مثال دیگری از کاربردهای متقابل موسیقی بر رفتار حیوانات در زندگی چوپانی وجود دارد. چنانچه در مناطق تالشنشین «صالح بیداری»، استاد بزرگ تنبور و لله وا نوازی هنگامی که میخواست گوسفندانش را به چرا وا دارد و بتواند گلهای سالم و فربه را پرورش دهد، در موقعی از روز نیلبک خود که در اصطلاح محلی «لله وا»((Lale va نامیده میشود را از جیبش بیرون میآورد و نغمه هایی را مینواخت. سرغافله گوسفندانش که قوچی نشانهدار بود، آرام بهسوی او میآمد و ضمن چریدن با مهربانی به او نزدیک میشد.
در پرتو این نغمههای لطیف و ماورایی است که در گوشه دیگری پرندگان در سایه آرامش چوپانی به فاصلهای کمتر از نیم متر در کنار وی به استراحت پرداخته و گوسفندان در حالتی سرشار از آرامش به چرت نیمروزی مشغولند.
توصیه میکنیم ویدیوهای استاد بهمن کاظمی در مورد داستان موسیقی را مشاهده کنید.
[ad_2]
لینک منبع